توليد و خلق آثاري که مرتبط با استعداد و خلاقيت باشند راه ميانبري ندارد هرچند هميشه با داشتن توانايي خام اوليه هم مي‌شود بهتر شد، بيشتر ياد گرفت و در تبليغات موفق‌تر عمل کرد.

البته بعضي از روش‌هاي امتحان شده و قابل اطمينان وجود دارند که مي‌شود از آن‌ها براي رسيدن به موفقيت استفاده کرد. مثلاً اينکه خودتان را در روند نگارش خلاق قرار دهيد، اجازه بدهيد خلاصه‌اي که از سفارش مشتري به شما ارائه شده مدت زيادي در ذهن‌تان شناور بماند، ذهن‌تان را با بازي کردن، کتاب خواندن و ايجاد سرگرمي‌هاي جديد باز نگهداريد، با حضور در تيم‌هاي خلاق، تعداد و کيفيت ايده‌هاي خود و ديگران را افزايش بدهيد و اينکه تا مي‌توانيد در مورد محصول يا خدماتي که براي آن تبليغ مي‌کنيد تحقيق کنيد و به جمع‌آوري اطلاعات بپردازيد. اين کارها را مي‌توانيم بر حسب تجربيات و نمونه‌هاي تبليغاتي مختلف تا جايي که امکان دارد ادامه بدهيم اما در گذر سال‌ها، تنها چيزي که نقش آن در ايجاد خلاقيت و به عنوان نيروي پيشران بيشتر از همه ثابت شده است مهلت قطعي براي تحويل کار يا همان ضرب‌العجل است.

ضرب‌العجل به خلاقيت کمک مي‌کند؟ چطور ممکن است؟

اگر شما از هر نويسندۀ تبليغاتي بپرسيد که به غير از پول و خلاصۀ جامع و کامل از درخواست مشتري به چه چيز ديگري نياز دارد، پاسخ خواهد داد: زمان.

اگر از فردي خلاق بخواهيد که کاري را در طول يک هفته انجام دهد، او از شما درخواست دو هفته مي‌کند و دو هفته زمان را به سه هفته تمديد مي‌کند. نويسنده‌هاي خلاق تبليغاتي هميشه درخواست زمان بيشتري دارند.

اما يک مسئله وجود دارد. هرچه افراد به مهلت تحويل کار نزديکتر مي‌شوند، با انرژي و جديت بيشتري کار مي‌کنند. ميزاني از استرس و ترس براي رساندن کار به ضرب‌العجل، اگر به درستي کنترل و مديريت شود باعث افزايش خلاقيت و انرژي مي‌شود. و بهترين و هيجان انگيزترين توليدات ممکن درست يک شب مانده به تحويل کار خلق مي‌شوند يا حتي بعضي اوقات چند ساعت مانده به ارائۀ کار به مشتري.

اگر فکر مي‌کنيد اين درست نيست يک لحظه تصور کنيد که ترجيح مي‌دهيد براي توليد ايدۀ خلاق يک کمپين تبليغاتي ۴ ماه وقت داشته باشيد يا فقط دو هفته؟

در فرجۀ چهار ماهه مطمئناً بيشتر تحقيق مي‌کنيد. اما معمولاً، در طول اين فرجه‌هاي طولاني بيشتر اتفاق‌هايي که برايشان برنامه‌ريزي شده انجام نمي‌شوند  بيشتر اوقات، نيمۀ اول فرجه صرف انجام کارهاي قبلي و عقب‌افتادۀ ما مي‌شوند و ذهن ناخودآگاه ما به خلاصه‌اي از سفارش کاري که دريافت کرده فکر مي‌کند تا تازه چرخ‌هاي ايده‌پردازي را (فقط به صورت انتزاعي) به حرکت دربياورد.

در ميانۀ فرجه تازه ايده‌ها را روي کاغذ مي‌نويسيم اما حالا با حسي از نگراني که در ما انگيزه ايجاد مي‌کند، چون مي‌دانيم که تنها نيمي از زمان فرجه‌مان باقي مانده است.

و تنها وقتي آنقدر مضطرب هستيم که صداي عقربه‌هاي ساعت را بشنويم، ذهن‌مان بارور مي‌شود و ايده‌ها در آن شروع به جوشيدن مي‌کنند. اين تقريباً براي ۹۰% از افرادي که در مجموعه‌هاي مرتبط با توليدات خلاق و ايده‌پردازي کار مي‌کنند صدق مي‌کند.

برخي از بهترين نويسندگان تبليغاتي دنيا موافقند که اضطرار باعث نتيجه گرفتن مي‌شود.

مثلاً وقتي از «تيم ديلني» پرسيده‌اند چطور کپي‌هاي تبليغاتي مي‌نويسد پاسخ داده: «حداقل يک روز قبل از اينکه مدير پروژه اعلام کند کار را بايد تحويل بدهد

آدريان هولمز هم مي‌نويسد: «من را  بي‌مسئوليت خطاب کنيد ولي من هميشه کارم را زماني تحويل مي‌دهم که مسئول مديريت ترافيک کارهاي آژانس تبليغاتي با صورت بنفش شده از عصبانيت در چارچوب در ظاهر بشود و فرياد بزند که ديگر مهلتي ندارم. آن وقت شروع مي‌کنم به نوشتن. فکر مي‌کنم ارتباط مستقيمي بين وحشت‌زده شدن و شکوفايي الهام‌ها وجود داشته باشد

بنابراين اگر کاري انجام مي‌دهيد که مثل نويسندگي تبليغاتي مستقيماً به خلاقيت نياز دارد، بياييد اين نکته را به نفع خودتان تبديل کنيد. زمان تحويل کار چيزي نيست که بخواهد خلاقيت را کاهش بدهد، يا آن را محدود کند. از زمان قطعي تحويل کار را مثل اهرم فشار بر مغز خود به کار بگيريد و کاري شگفت‌انگيز خلق کنيد.

و اينکه به خاطر داشته باشيد بدون تعيين مهلت قطعي تحويل کار، شما هيچ وقت کارتان را شروع نمي‌کنيد.


 خلاقیت گروهی

 

منبع: بادکوبه