مطالب آموزشی بازاریابی و تبلیغات

این بلاگ جهت گردآوری مطالب مفید در حوزه بازاریابی و تبلیغات برای خوانندگان عزیز ایجاد شده است.

تاثیر پنچاه درصدی تبلیغاتی بر جوانان در شبکه های اجتماعی

شاید برای‌ شما جالب باشد بدانید تبلیغ در رسانه های اجتماعی نظیر فیسبوک، توییتر، اینستاگرام و… بر تصمیمات خرید نیمی از جوانان ایالات متحده آمریکا تاثیرگذار بوده است.

مطالعات کمپانی Deloitte Digital Democracy نشان داد جوانان ۱۹ تا ۳۲ ساله همچنین به طرز چشمگیری از تبلیغات در رسانه‌های اجتماعی، تبلیغات ویدئویی بازی ها و افراد مشهور تاثیر می ‌پذیرند. بیش از ۵۰٪ جوانان اعلام کردند که تبلیغاتی که در رسانه‌ های اجتماعی دیده اند تاثیری بالا/متوسط بر تصمیم گیری آنها به خرید دارد. ۶۶% از جوانان این سن، زمانی را که در رسانه‌های اجتماعی برای ارتباط با دوستان شان صرف می کنند را به اندازه زمانی که رو در رو با آنها وقت می گذارند ارزشمند می دانند.

با این حال، رسانه ای که در کل بیشترین تاثیر را برای تصمیم گیری خرید میان افراد ۱۴ تا ۹۶ ساله دارد، توصیه دوستان و خانواده است که تاثیر آن به حدود ۷۸٪ می رسد.

این تحقیق همچنان به این نکته اشاره می کند که بیشتر از یک-چهارم مصرف کنندگانِ آمریکایی از نرم‌ افزارهای مسدود‌کننده تبلیغاتی استفاده می‌کنند. این حقیقت خود زنگ خطری برای تبلیغات دیجیتال و درآمد آن است.


صفحه ای از تلگرام

منبع: سایت TheDrum



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نگار سپهری

آشنایی با گوگل اَدوُردز ( Adwords )

آشنایی با گوگل اَدوُردز ( Adwords )

 

اکثر مردم وقتی درباره ی بازاریابی موتورهای جستجو فکر می کنند، فورا به فکر یک برنامه می افتند: اَدوُردز گوگل( Google Adwords ) اَدوُردز انقلابی در تبلیغات اینترنتی به وجود آورد، و تصادفی نیست که ثروت هنگفتی را نصیب شرکت گوگل نمود. چیزی که اَدوُردز را خاص و متمایز می سازد، جنبه ی خودکفایی آن است که کنترل زیادی را به دست کاسبان شخصی می سپارد. شما تصمیم می گیرید که چه برنامه ای را تبلیغ کنید، شما مشخص می کنید که هر بار که شخصی روی یکی از آگهی های شما کلیک کرد چه مقدار هزینه می خواهید بپردازید، شما آگهی ها را می نویسید، شما برنامه های تبلیغی را آماده می کنید تا آن هایی را که نتیجه می دهند پیشنهاد دهید و آن هایی که توجه زیادی را جلب نکردند، پایان دهید.

به خاطر داشته باشید: این قسمت مقدمه ای برای چگونگی شروعِ کار با اَدوُردز را ارائه می دهد. این بدین معنا نیست که حرف آخر در این موضوع باشد. کتاب های کاملی درباره ی اَدوُردز نوشته شده اند. بهینه سازی موتورهای جست و جو برای کند ذهن ها ،چاپ دوم، نوشته ی پیتر کنت و ساختن کار خود با گوگل برایکند ذهن ها نوشته ی برد هیل.

شناخت شرایط

اَدوُردز یک سرویس خدماتی ارائه شده از گوگل است که به افراد و شرکت ها این اجازه را می دهد که آگهی هایی را که در بالا یا در کنار سمت راست صفحه ی نتایج جستجوی گوگل ظاهر می شوند، در اختیار بگیرند. در گوگل جستجو کنید تا منظورم را متوجه شوید: آگهی هایی هستند که در جعبه های کوچک محصور قرار دارند و لینک وب سایت ها در آن قرار دارد. شاید خودتان هم روی این آگهی ها کلیک کرده باشید، شاید هم کلیک نکرده باشید. حقیقت این است که این آگهی روزانه صدها یا هزاران بار یا شاید هم میلیون ها بار- کلیک می شوند. هربار که کسی روی آگهی ها کلیک می کند، گوگل از شخصی که آگهی را گذاشته اندکی هزینه مطالبه می کند. ( به همین دلیل است که آن ها را هزینه-به-ازای-کلیک یا آگهی های CPC نامیده می شود).

اگر "شخص کلیک کننده" به وب سایتی که تبلیغ شده است برود تا خرید کند یا فرمی پر کند یا عضویت جدیدی را شروع کند، شخصی که آگهی اَدوُردز را ارائه داده است) برای اهداف این بحث، این شخص را شعبه می نامم.) به دو روش می تواند پول دربیاورد. اگر سایت شما تبلیغ شده است، شما از راه خریدن پول در می آورید.اگر سایت شخص دیگری را تبلیغ می کنید و آن سایت به شعبه ها پول می دهد، هزینه ارجاعی در یافت می کنید. هزینه ی دقیق، سایت به سایت متفاوت است. در eBay ، یک خرید می تواند هزینه ی قابل توجه 40درصدی یا بیشتر را نصیب شعبه کند. شعبه می تواند از یک ثبت نام جدید، تا 22$ درآمد کسب کند. که اگر آن کلیک 10 سِنت قیمت داشته باشد، سود فوق العاده ای است.-حتی اگر تا قبل از اینکه کسی کاری انجام دهد تا سودی را نصیب شعبه شود، به 100 کلیک نیاز باشد.

یکی از چیزهایی که اَدوُردز را موثر می کند این است که آگهی ها هدفمند هستند؛ آن ها فقط در نتایج جستجویی ظاهر می شوند که به محصول یا سرویس تبلیغ شده، شبیه باشد. رابطه ی بین تبلیغ کننده و نتایج جستجو از طریق کلمات کلیدی ساخته می شود که شعبه به آگهی ها مربوط می دهد. اگر شعبه، سایتی را که غذای سگ و گربه می فروشد تبلیغ می کند و کلمات کلیدی مانند "غذای سگ"، "قلاده ی گربه" و " اسپری کک" و مانند این را مشخص کند؛ سایت وقتی وبگردها چنین واژه هایی را جستجو می کنند ظاهر می شود. مزیت دیگر آن این است که شما خودتان آگهی را می نویسید و خودتان تعیین می کنید چه مقدار برای هر کلیک می پردازید: شما قدرت هستید.

به خاطر داشته باشید: ممکن است فکر کنید که کلمات کلیدی رایج چیز خوبی است چون باعث می شود که سایت تیلیغاتی شما بیشتر در اَدوُردز ظاهر شود: افراد بیشتری احتمالا "سگ" یا " گربه" را جستجو می کنند تا برای نمونه "غذای سگ" یا " دیسپلازیای مفصل سگ". اما هدف شما این است که جستجوی خود را هدفمند کنید و فقط آن دسته از خریدارانی را پیدا کنید که در شکارآنچه هستند که تبلیغ کننده می خواهد. اگر 100000  نفر آگهی شما را ببینند و فقط دو نفر کلیک کنند، آگهی موثر نیست. اگر 100 نفر آگهی " قلاده کک گربه" را ببینند ، اما 30 نفر کلیک کنند و به 10  خرید بیانجامد، تبلیغ بسیار موثرتری خواهید داشت.


 

ثبت نام برای خدمات

قسمت آسانِ کار ساختن حساب در اَدوُردز است. قبل از شروع باید تصمیم بگیرید که چه چیزی را می خواهید تبلیغ کنید. برای این مسئله فرض می کنم که شما وب سایت خود را می خواهید تبلیغ کنید. تا زمانی که تمایل به پرداخت هزینه ی "کلیک ها" دارید، می توانید برای شخص دیگری نیز تبلیغ کنید.

همچنین لازم است که یک حساب گوگل با نام کاربری و رمز عبور درست کنید. برای این کار، به صفحه ی اصلی گوگل بروید، روی پیوند sign in کلیک کنید و روی پیوند create an account now کلیک کنید.

وقتی وارد حساب خود شدید، مراحل زیر را دنبال کنید:

1.      به صفحه ی برنامه های تبلیغاتی گوگل بروید.

     در انتهای صفحه ی اصلی، روی برنامه های تبلیغاتی کلیک کنید یا مستقیما به  www.google.com/adsبروید.

2.        رویGet Started در زیر سرفصل تبلیغات گوگل کلیک کنید تا به صفحه ی خودتان در سایت اَدوُردز بروید.

3.        مراحل نشان داده شده روی صفحه نمایش را که به ساخت حساب گوگل شما می انجامد، دنبال کنید.

بعد از آن که در اَدوُردز حساب تشکیل دادید، می توانید به مرحله ی بعدی که "تبلیغ محصول است"، بروید.

نوشتن آگهی های اَدوُردز

همان طور که در مراحل قبلی توضیح دادم، بعد از آنکه در اَدوُردز حساب تشکیل دادید، پنجره "به اَدوُردز خوش آمدید" به صورت اتوماتیک باز می شود و زبانه ی کمپین ها(Campaigns) باز می شود. وقتی صفحه ی اَدوُردز گوگل باز شد، مراحل زیر را دنبال کنید:

1.        روی دکمه ی سبز با برچسب New Campaign  کلیک کنید.

یک منوی کشویی با گزینه هایی برای جایی که می خواهید آگهی نشان داده شود، ظاهر می شود: شبکه ی جستجوی گوگل یا شبکه ی نمایش آن.

2.        برای پوشش گسترده تر گزینه ی Search & Display Networks را انتخاب کنید.

همان طور که در شکل 1-11 نشان داده شده صفحه ی استاندارد شبکه های جستجو و نمایش

The Search & Display Networks - Standard page) ) نمودار می شود.

3.        در قسمت نام کمپین ، نام کسب و کاری که تبلیغ می کنید را وارد کنید.

4.        در قسمت تحت عنوان شبکه ها (Networks) ، شبکه هایی که می خواهید آگهیتان در آن ها نمایش داده شوند حتما علامت بزنید.

گوگل آنالیتیکس

شکل 1: حتی اگر فقط یک آگهی می سازید؛ کمپین آگهی و گروه آگهیتان را نامگذاری کنید.

 

5.        در قسمتی تحت عنوان دستگاه ها (devices)، همه نوع دستگاه های کامپیوتری که می توانند آگهی شما را نشان دهند  دستگاه های موبایل، تبلت، و صفحات کامپیوتر) به صورت پیش فرض انتخاب شده اند. اگر، برای نمونه، نمی خواهید دستگاه های موبایل آگهی شما را نشان دهند، دو بار روی Switch to Legacy Campaign Settings کلیک کنید.

6.        تحت عنوان مکان ها (Locations)، روی دکمه ی نزدیک کشوری که می خواهید آگهیتان در آن نمایش داده شود، کلیک کنید.

7.        تحت عنوان مزایده و بودجه (Bidding and Budget)، تعیین کنید که هر بار که کسی روی آگهی شما کلیک کرد چه مقدار می خواهید پرداخت کنید.

عاقلانه است که از هزینه های پایین شروع کنید تا در زمان پرداخت هزینه، قیمت های بالا غافلگیرتان نکنند.برای نمونه بهتر است ،برای احتیاط، برای هر کلیک 10 سِنت و برای هر روز حدِ 10$ را انتحاب کنید. یا روی دکمه ی نزدیک به AdWords will set my bids… کلیک کنید تا به اَدوُردز اجازه دهید که قیمت هر کلیک را برای شما تعیین کند.

8.        تحت عنوان بسط های آگهی (Ad Extensions) باکس کنار هرگونه اطلاعات اضافی مانند مکانتان یا شماره تلفنی که می خواهید به آگهیتان اضافه کنید، نشانه گذاری کنید.

9.        وقتی کارتان تمام شد روی گزینه ی Save and Continue کلیک کنید.

10.     در قسمت نام گروهی آگهی، اسمی که آگهی شما را توضیح دهد وارد کنید.

این نام تنها برای راحتی شماست و می تواند اسمی به سادگی آگهی وب سایت باشد.

11.     تحت عنوان سرفصل Create an Ad که در شکل 2-11 نشان داده شده، یک آگهی جالب توجه، وسوسه برانگیز برای کلیک کردن و محرک، برای این محصول بسازید.

     برای هر 4 خط فقط 35 کاراکتر می توانید بنویسید، خیلی زود متوجه می شوید که چقدر جای کمی است.

 

12.     در قسمت عنوان ، یک عنوان ( با احتساب فاصله بین حروف تا 35 کاراکتر) تایپ کنید.

 

نمای گوگل آنالیتیکس

 

شکل2: آگهی کوتاهی بسازید که بازدیدکننده ها را برای کلیک و خرید کردن وسوسه کند.

 

13.     توضیح خطوط اول و دوم (هرکدام تا 35 کاراکتر) را در باکس آماده شده، تایپ کنید.

14.     در باکس نزدیک Display URL، آدرسی را که در بدنه ی آگهی نشان داده می شود، تایپ کنید.

15.     در قسمت Destination URL، همان آدرس را دوباره تایپ کنید.

       اگر به عنوان شعبه برای یک وبسایت مانند Amazon.com تبلیغ می کنید، این جعبه شامل پیوند پیچیده ای است که باید از Amazon.com دریافت کنید. این نمونه ای از آگهی است که من نوشتم:

تبدیل کنندهLPبهCD

نوارهاوLPهای قدیمی را بازیابی کنید

هزینه شامل بازیابی و طراحی می شود

www.lp2cdsolutions.com

16.     وقتی کارتان به پایان رسید، همان طور که در شکل 3-11 نمایش داده شده به قسمت کلمات کلیدی صفحه بروید.

17.     کلمات کلیدی ضمیمه ی آگهی خود را انتخاب کنید.

     می توانید از پیشنهادات گوگل استفاده کنید که در صفحه ی انتخاب کلمه ی کلیدی ارائه می شوند. یا می توانید با یک سرویس آن لاین مانند Wordtracker(www.wordtracker.com) برای کلمات کلیدی پیشنهادی مشورت کنید.

18.     وقتی کارتان تمام شد، روی ذخیره گروه آگهی کلیک کنید.

   به صفحه ای می روید که می توانید آگهی خود را بررسی کنید و در صورت نیاز کلمات کلیدی را تطبیق دهید.

 

در نهایت کمپین خود را، که در صورت عدم مغایرت با استانداردهای بررسی گوگل در عرض چند دقیقه آن لاین می شود، شروع کنید. وقتی آگهی شما آن لاین شد می توانید آن را تغییر بدهید تا ببینید کدامیک بهترین نتیجه را می گیرد. بیشتر شبیه به بازی است، اینکه ببینید کدام آگهی شما بیشترین بازدید را می گیرد و کدامیک بیشترین کلیک را دریافت می کند. شکل 4-11 گروهی از آگهی ها را نشان می دهد که من برای Amazon.com آماده کردم.


گوگل ادوردز

 

شکل 3 :کلمات کلیدی خود را انتخاب کنید.

 

گوگل ادوردز

 

شکل 4: آگهی های خود را به دقت بازبینی کنید تا بیش از حد برای کلیک هایی که منجر به خرید نمی شوند، هزینه نکنید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نگار سپهری

چرا انقدر بازاریابان به شما گیر می‌دهند؟

"سلام. بابا؟! میخوای یه پرتاب داشته باشی؟"

 

 

 

هر وقت که فیلم «Field of Dreams» را تماشا می کنم، یک صحنه ای هست که مرا به شدت تحت تاثیر قرار می دهد؛ زمانی که کاراکتر کوین کاستنر از روح پدرش می‌خواهد یک توپ را پرتاب کند! من و افراد زیادی در سن و سال خودم،

زمین رویا

 

داستان هایی که شما را می خنداند، اشک شما را در می‌آورد یا عصبانی‌تان می‌کند، به احتمال زیاد در ذهن شما خواهند ماند. احساسات قوی، آنها را ماندگار می‌کند!

 

بازاریاب ها بطور فزآینده‌ای در تحریک احساسات قوی افراد ماهر و پیچیده می‌شوند. و البته آنها برای این کار به زمانی به اندازه یک فیلم بلند نیاز ندارند! چه تعداد از شما با دیدن این تبلیغ کوتاه شرکت P&G (پروکتر اند گمبل؛ غول آمریکایی در زمینه تولید لوزام بهداشتی آرایشی و ... و مالک برندهایی مانند کرست، اورال بی، ژیلت و ...) در زمان بازی های المپیک، اشک در چشمان‌تان حلقه نزد؟! بیایید صادق باشیم.

 

پس بازاریاب‌ها چگونه در 30 ثانیه اشک ما را در می‌آورند؟!

 

 

 

در یک کلمه: داستان‌سرایی (Storytelling)! از نقاشی‌های درون غارها تا فیلم‌های پرفروش کن، داستان‌سرایی موثرترین روش برای تحریک یک واکنش احساسی است. البته این ارتباطات احساسی همیشه بصورت ذاتی مثبت نیستند! ویدئو «مترسک» Chipotle، که بیش از 13 میلیون بار در یوتیوب دیده شده است،از طریق بیان داستانی که برای آگاهی دادن به مصرف‌کنندگان در مورد روش‌های امروزی تهیه غذا طراحی شده بود،  برخی احساسات افسردگی را تحریک می‌کرد و تلاش داشت تا با مثبت نشان دادن برند خود، آن را انتخاب درست‌تری نشان دهد. با این وجود ویدئو با به چالش کشیدن مصرف‌کننده به پایان می رسد: تشویق کردن آنها برای اینکه خود بخشی از راهکار باشند و «یک جهان بهتر را فرهنگ‌سازی کنید

 

 

 

تفاوت بین یک داستان احساسی معمولی و یک داستان خوب بازاریابی این است که یک داستان بازاریابی یک هدف مشخص دارد. از خودتان بپرسید: «هدف داستان این برند چیست؟» آیا قصد دارد به طرفداران بالقوه خود برخی از جنبه های برند خود را معرفی کند؟ شاید هدف آن معرفی شخصیت و هویت برند در زندگی افراد باشد.

 

داشتن یک منطق روشن و مختصر قبل از ایجاد داستان ضروری است. داستان‌سرایی به سادگی در انتها مفهوم پیدا می کند. اینکه آن انتها چه باشد مسئولیت مستقیم ماست(بازاریاب‌ها)!

 

 

 

لازم است خلق داستان‌های احساسی در گذر زمان تکامل یابد. ممکن است پیام یکی باشد ولی داستان تکامل می‌یابد. برای مثال، در طول جام (فوتبال آمریکایی) سوپربول 2014، کمپانی کوکاکولا تبلیغی را به نمایش گذاشت که پخش سرود آمریکا به زبان های مختلف، جنبه های مختلف تنوع فرهنگی مردم فعلی آمریکا را به نمایش می‌گذاشت.

 

محور این داستان همان پیام ارتباطی همیشگی کوکاکولا است: صحت، تقسیم شادی و آمریکا. چیزی که تغییر کرده است روشی است که این ایده مطرح می‌شود. کوکاکولا روش ارتباطی ایده‌ش را مطابق با روش قرن بیست و یکم که متناسب با زمان ماست،  تکامل داده است، و به عنوان نتیجه، برند خود را به عنوان برندی که کهنه نمی‌شود نشان می‌دهد. کوکاکولا با بروز و مدرن کردن داستان‌ها، از اشتباهی که بسیاری از برندهای جاافتاده انجام می‌دهند دوری می کند: آنها بر این باورند که باید در طول زمان پیام محوری برند خود را تغییر دهند(بروز کنند)، در حالی که پیام نیازی به تغییر ندارد، بلکه روشی بیان آن پیام باید بروز شود. چونکه زمان تغییر می کند اما احساسات ما نه!

 

 

 

داستان‌های احساسی قوی، همچنین قدرت این را دارند که اعلام‌گر یک تغییر بزرگ در برند باشند. یک برند کلاسیک، A1، از یک داستان مبتنی بر یک پلتفرم ارتباطی مدرن برای بهبود نام و جایگاهش از یک سس استیک به یک سس اصلی استفاده نمود.

 

اینجا یک داستانی هست که احساسات واقعی را مشخص می کند – وا هنوز داریم در مورد زندگی احساسی یک سس استیک صحبت می کنیم! و آن همان داستان کلاسیک ارتباطی «پسرها دخترها را بدست می‌آورند، پسرها دخترها را از دست می‌دهند!» است که عمیق‌ترین احساسات قلبی‌تان را یدک می‌کشد و نیز اجازه می دهد مصرف‌کنندگان بدانند که سس A1 برای غذاهایی زیادی است و نه فقط استک.

 

 

 

داستان‌های احساسی قوی می‌توانند بحث‌های رقابتی در مورد ویژگی‌های محصول را پوچ و بی اثر نماید. رقبای شرکت اپل همواره روی قیمت و پیکسل‌های محصولات اپل مانور می‌دهند. اپل با استفاده از یک داستان که سطح احساسی بحث را بالاتر برد و بحث‌های رقابتی آنها را کوجک و بی اهمیت جلوه داد. در داستان عمیقا احساسی «کریسمس»، برند اپل جزء تکمیل کننده جشن‌های خانوداگی تعطیلات شد و درنتیجه خود را از مسیر بحث های رقابتی که مقایسه ویژگی‌های محصول را هدف می‌گیرند، خارج نمود.

 

 

 

داستان‌سرایی احساسی قوی، لزوما به فیلم‌سازی حرفه‌ای یا خط داستان پیچیده‌ای ندارد، بعضا می تواند به سادگی یه انتخاب موسیقی مناسب باشد. به مثال دیگری از کمپانی اپل توجه کنید – آگهی ساده آیپد مینی در سال 2012، که از یک آهنگ کلاسیک هوگای کارمایکل برای ایجاد ارتباط عاطفی فوری در ببندگان استفاده نمود.

 

 

 

شما به عنوان یک بازاریاب، باید از خود بپرسید داستان برندتان چیست؟ اگر پاسخ را نمی دانید یا حتی بدتر از آن، این داستان برای شما متقاعدکننده نیست، می توانید مطمئن باشید که برند شما هیچ حسی در مشتریان ایجاد نخواهد کرد.

 

 

 

نوشته تیم هالورن

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نگار سپهری

استفاده از استیکرها به عنوان ابزار بازاریابی موبایلی

آيا اخيرا به اين نکته توجه کرده‌ايد که برندها از شکلک‌ها(۱) در تبليغات و پست‌هاي رسانه‌هاي اجتماعي خود استفاده مي‌کنند؟ به نظر شما چرا؟

در گزارش جديد Appboy(۲) به اين نکته اشاره شده است که بازاريابان موبايلي در کمپين‌ها استفاده زيادي از شکلک‌ها دارند. اين شرکت با بررسي بيش از ۹۴۰۰ کمپين تبليغاتي اجرا شده بر روي اندرويد و iOS، اعلام کرد استفاده از شکلک‌ها در پيام‌ها سالانه ۷۷۵٪ افزايش داشته است. آن‌ها همچنين به اين نکته اشاره کردند که اين رشد در سيستم‌عامل اندرويد با ۱۰۷۰٪، بيشتر از ميزان رشد آن در سيستم‌عامل iOS با ۶۶۲٪ بوده است.

چرا شکلک‌ها اين چنين تاثير گذار بوده‌اند؟ بايد گفت که اين اَشکالِ کوچک، باعث شخصيت‌دار شدن ايميل‌هاي بازاريابي شده و توجه کاربران موبايل را به خود جلب مي‌کنند. البته Appboy گفت که نمي‌تواند بگويد که پيام‌هاي داراي شکلک، شانس بيشتري براي باز شدن نسبت به پيام‌هاي بدون شکلک دارند. براي يافتن اين نکته احتياج به بررسي‌هاي بيشتري است.

روشن است که بازاريابان موبايلي همه موارد ممکني را که مي‌تواند آن‌ها را به روش‌هاي خلاقانه‌تري به مشتريان برساند امتحان مي‌کنند. از آن‌جا که مردم زمان بيشتري را بر روي موبايل‌هايشان صرف مي‌کنند، تامين‌کنندگان محتوا بايد حضورشان در اين فضا را به گونه‌اي تغيير دهند که بتواند تاثير مثبتي بر مشتريان داشته باشد.

علاوه بر اين تکنيک، روش‌هاي بسيار مختلفي در بازار تبليغات موبايلي وجود دارد که با استفاده از آن‌ها و با استفاده از دستگاه‌هاي موبايلي نظير تلفن هوشمند و تبلت، بيشترين بهره را براي کسب‌وکارتان بدست آورد.

 

استیکرهای شبکه های اجتماعی

 

 

در انتها به چند نکته از يک گزارش جالب در مورد بازاريابي موبايلي اشاره مي‌کنيم. اين گزارش توسط جسيکا اسميت(۳)، آناليزور تحقيقات در بخش تحقيقات کمپاني BI(۴) تهيه شده که در آن، نگاهي دقيق به تکنيک‌هاي مختلفي که امروزه استفاده مي‌شود داشته است:

·         با استفاده هرچه بيشتر مشتريان از دستگاه‌هاي موبايلي، تقاضا براي کمپين‌هاي موبايلي بيشتر شده است. با افزايش هزينه انجام شده براي تبليغات موبايلي، فرصت مناسبي براي بازاريابان خلاق به وجود آمده است.

·         بازاريابان بايد بسته به اندازه و ويژگي‌هاي مخاطبان‌شان و نوع پيامي که مي‌خواهند بفرستند، از تکنيک‌هاي متفاوتي استفاده کنند. در تمام اين تکنيک‌ها، بازاريابان بايد به محيط شخصي موبايل احترام گذاشته و همچنين به پتانسيل ارتباطات وسيع توسط اين دستگاه توجه کنند.

·         تکنولوژي‌هاي جديد مانند بهينه‌سازي پوياي خلاقه‌ها(۵)، جان تازه‌اي به کمپين‌هاي تبليغات موبايلي داده است.

·         تبليغات درون-اپليکيشني و به طور خاص تبليغات ويدئويي، مي‌تواند درصد بالايي از سرگرمي و تعامل را در مخاطبان ايجاد کند. اپليکيشن‌هايي که قابليت رديابي موقعيت مکاني را دارند و براساس آن خدماتي را ارائه مي‌دهند، داده‌هاي ارزشمندي را در اختيار ما قرار مي‌دهند که به‌وسيله آن مي‌توان قابليت‌هاي هدف‌گيري را گسترش داد.

 

 

 

 

منبع: صباد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نگار سپهری

یکی از بهترین راه‌های پرورش خلاقیت، تعیین مهلت قطعی تحویل کار است!

توليد و خلق آثاري که مرتبط با استعداد و خلاقيت باشند راه ميانبري ندارد هرچند هميشه با داشتن توانايي خام اوليه هم مي‌شود بهتر شد، بيشتر ياد گرفت و در تبليغات موفق‌تر عمل کرد.

البته بعضي از روش‌هاي امتحان شده و قابل اطمينان وجود دارند که مي‌شود از آن‌ها براي رسيدن به موفقيت استفاده کرد. مثلاً اينکه خودتان را در روند نگارش خلاق قرار دهيد، اجازه بدهيد خلاصه‌اي که از سفارش مشتري به شما ارائه شده مدت زيادي در ذهن‌تان شناور بماند، ذهن‌تان را با بازي کردن، کتاب خواندن و ايجاد سرگرمي‌هاي جديد باز نگهداريد، با حضور در تيم‌هاي خلاق، تعداد و کيفيت ايده‌هاي خود و ديگران را افزايش بدهيد و اينکه تا مي‌توانيد در مورد محصول يا خدماتي که براي آن تبليغ مي‌کنيد تحقيق کنيد و به جمع‌آوري اطلاعات بپردازيد. اين کارها را مي‌توانيم بر حسب تجربيات و نمونه‌هاي تبليغاتي مختلف تا جايي که امکان دارد ادامه بدهيم اما در گذر سال‌ها، تنها چيزي که نقش آن در ايجاد خلاقيت و به عنوان نيروي پيشران بيشتر از همه ثابت شده است مهلت قطعي براي تحويل کار يا همان ضرب‌العجل است.

ضرب‌العجل به خلاقيت کمک مي‌کند؟ چطور ممکن است؟

اگر شما از هر نويسندۀ تبليغاتي بپرسيد که به غير از پول و خلاصۀ جامع و کامل از درخواست مشتري به چه چيز ديگري نياز دارد، پاسخ خواهد داد: زمان.

اگر از فردي خلاق بخواهيد که کاري را در طول يک هفته انجام دهد، او از شما درخواست دو هفته مي‌کند و دو هفته زمان را به سه هفته تمديد مي‌کند. نويسنده‌هاي خلاق تبليغاتي هميشه درخواست زمان بيشتري دارند.

اما يک مسئله وجود دارد. هرچه افراد به مهلت تحويل کار نزديکتر مي‌شوند، با انرژي و جديت بيشتري کار مي‌کنند. ميزاني از استرس و ترس براي رساندن کار به ضرب‌العجل، اگر به درستي کنترل و مديريت شود باعث افزايش خلاقيت و انرژي مي‌شود. و بهترين و هيجان انگيزترين توليدات ممکن درست يک شب مانده به تحويل کار خلق مي‌شوند يا حتي بعضي اوقات چند ساعت مانده به ارائۀ کار به مشتري.

اگر فکر مي‌کنيد اين درست نيست يک لحظه تصور کنيد که ترجيح مي‌دهيد براي توليد ايدۀ خلاق يک کمپين تبليغاتي ۴ ماه وقت داشته باشيد يا فقط دو هفته؟

در فرجۀ چهار ماهه مطمئناً بيشتر تحقيق مي‌کنيد. اما معمولاً، در طول اين فرجه‌هاي طولاني بيشتر اتفاق‌هايي که برايشان برنامه‌ريزي شده انجام نمي‌شوند  بيشتر اوقات، نيمۀ اول فرجه صرف انجام کارهاي قبلي و عقب‌افتادۀ ما مي‌شوند و ذهن ناخودآگاه ما به خلاصه‌اي از سفارش کاري که دريافت کرده فکر مي‌کند تا تازه چرخ‌هاي ايده‌پردازي را (فقط به صورت انتزاعي) به حرکت دربياورد.

در ميانۀ فرجه تازه ايده‌ها را روي کاغذ مي‌نويسيم اما حالا با حسي از نگراني که در ما انگيزه ايجاد مي‌کند، چون مي‌دانيم که تنها نيمي از زمان فرجه‌مان باقي مانده است.

و تنها وقتي آنقدر مضطرب هستيم که صداي عقربه‌هاي ساعت را بشنويم، ذهن‌مان بارور مي‌شود و ايده‌ها در آن شروع به جوشيدن مي‌کنند. اين تقريباً براي ۹۰% از افرادي که در مجموعه‌هاي مرتبط با توليدات خلاق و ايده‌پردازي کار مي‌کنند صدق مي‌کند.

برخي از بهترين نويسندگان تبليغاتي دنيا موافقند که اضطرار باعث نتيجه گرفتن مي‌شود.

مثلاً وقتي از «تيم ديلني» پرسيده‌اند چطور کپي‌هاي تبليغاتي مي‌نويسد پاسخ داده: «حداقل يک روز قبل از اينکه مدير پروژه اعلام کند کار را بايد تحويل بدهد

آدريان هولمز هم مي‌نويسد: «من را  بي‌مسئوليت خطاب کنيد ولي من هميشه کارم را زماني تحويل مي‌دهم که مسئول مديريت ترافيک کارهاي آژانس تبليغاتي با صورت بنفش شده از عصبانيت در چارچوب در ظاهر بشود و فرياد بزند که ديگر مهلتي ندارم. آن وقت شروع مي‌کنم به نوشتن. فکر مي‌کنم ارتباط مستقيمي بين وحشت‌زده شدن و شکوفايي الهام‌ها وجود داشته باشد

بنابراين اگر کاري انجام مي‌دهيد که مثل نويسندگي تبليغاتي مستقيماً به خلاقيت نياز دارد، بياييد اين نکته را به نفع خودتان تبديل کنيد. زمان تحويل کار چيزي نيست که بخواهد خلاقيت را کاهش بدهد، يا آن را محدود کند. از زمان قطعي تحويل کار را مثل اهرم فشار بر مغز خود به کار بگيريد و کاري شگفت‌انگيز خلق کنيد.

و اينکه به خاطر داشته باشيد بدون تعيين مهلت قطعي تحويل کار، شما هيچ وقت کارتان را شروع نمي‌کنيد.


 خلاقیت گروهی

 

منبع: بادکوبه

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نگار سپهری